فلورتایم

فلورتایم هم یک تکنیک خاص است که در آن والد یا مراقب به مدت بیست دقیقه یا بیشتر با کودک خود بر روی زمین می نشیند و با او ارتباط هیجانی لذت بخش فراهم می کند و هم یک فلسفه کلی است که هرگونه تعامل روزانه با کودک را مشخص می کند.

این فرایند برای افزایش تعاملات والد- کودک و تسهیل آغازگری، حفظ توجه، رفتار هدفمند، انگیزش، کنجکاوی، اکتشاف و رشد دلبستگی ایمن و لذت بخش بین والد و کودک کودک به کار گرفته می شود. در این رویکرد که محوریت آن کودک است مشکلات اساسی از قبیل تحریک پذیری، بیش واکنشی حسی و دیگر مشکلات خود تنظیمی از طریق فضای بازی با والدین کنترل می شود.

این مدل توسط استانلی گرینسپن و سورینا وایدر در سال ۱۹۹۷ ارایه گردید. استنلی گرینسپن استاد روانپزشکی اطفال در دانشگاه جورج واشنگتن و رئیس انجمن میان رشته ای اختلالات یادگیری و تحولی بوده است. ایشان یکی از مهم ترین افراد در کار کلینیکی با نوزادان و کودکان در جهان است و موسس مرکز ملی برای نوزادن، کودکان نوپا در واشنگتن است. او نویسنده و ویراستار بیش از سی عنوان کتاب است که عمده آنها به بیش از دوازده زبان ترجمه شده است. او در سال ۱۹۴۱ متولد شد و در سال ۲۰۱۰ وفات یافت.

این مدل از نتایج شش ساله گرنسپن و همکاران الهام گرفت که در آن به بررسی خانواده های در معرض خطر و کودکان دارای چالش های تحولی در طی دوران نوزادی و کودکی پرداختند، مطالعات بعدی و تجربیات در طول سالیان بعد از آن، به شکل گیری این رویکرد منجرشد.چهارچوب مدل تحولی- تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (DIR) از روانشناسی تحولی، روان تحلیل گری، تحقیقات عصب شناختی، زبان، یکپارچه سازی حسی و تعلیم و تربیت استفاده ریشه گرفته است.

بر خلاف نظریه های سنتی رشد روانشناختی انسان که عمدتا به توصیف و تبیین بعدی مجزا از انسان می پردازند( مثلا پیاژه به بعد شناختی، کلبرگ به بعد اخلاقی و بالبی به بعد دلبستگی) مدل تحولی- تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط به توصیف رشد یکپارچه انسان می پردازد که در آن تغییرات ارگانیسم به عنوان کلیتی به هم پیوسته تبیین می گردد.